آیلینآیلین، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره

هستی من

دخملی یه بلایی شده

1393/2/3 20:34
نویسنده : نسرین
624 بازدید
اشتراک گذاری

امروز با دخملی رفتیم مراسم عزاداری حضرت فاطمه الزهرا اونجا با آنیا و ارمان اتش سوزوندن ابروم رو بردند هی از اون اتاق به اون اتاق وسایل زهرا برمیداشتند یکی نقاشی میکرد یکی با اسباب بازیهاش بازی میکرد حیونکی زهرا هم رفته بود اردو خبر نداشت این وروجکها دارند چیکار میکنند اصلا ندونستم مراسم از کجا شروع شد کجا تموم شد وسطاش ایلینی یه امتیازی به هم داد و رفت خوابید تا بیدار شدنش کمی با مراسم پیش رفتیم اونوقتا هم انیا و ارمان باهم دعوا کردند یکی گاز گرفته بود اون یکی مثل گربه صورتشو خراشیده بود بالاخره بعد از مدتی تموم شد و برگشتیم

اونجا خواهر کوچولو انیا هم اتش میسوزوند اونم با گریه کردن هی ایلین میگفت بریم نی نی رو ببینیم و منو با خودش به اون طرفو و اینطرف می برد منم از ترس اینکه قشقرق به پا کنه به دنبالش میرفتم

موقع ناهار که نگو یا قاشق کوچولو میخواست یا سالاد با سس زیاد میخواست کمی سوپ خورده بود اصلا به مرغ هم دست نزد فقط سس میخورد اصلا یه بلایی شده واسه خودش پدرمو در میاره وقتی میریم یه جایی دلم هم نمیاد بذارم جایی برم انم سوواستفاده میکنه هر کاری دلش میخواد میکنه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هستی من می باشد