آیلینآیلین، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

هستی من

خاطرات کندوان

1393/2/29 18:26
نویسنده : نسرین
717 بازدید
اشتراک گذاری

روز جمعه رفته بود سد نزدیک کندوان  هواش خیلی خوب بود و دخملی هم حسابی خوش گوذروند

یه چوبی رو از زمین پیدا کرده بود میگفت این چوب واسه راه رفتنم خوب میشه

چوبو انداخته به اب و میگه دارم ماهی میگیرم

اونجا رو سرم سایبان گذاشته بودم دخملی هم میخواست عمو رسول کلاهعمه رو اورده بود ولی عمه نمیذاشت سرش که دخملی زرنگ من کلاهه رو برمیداره رو بهش نمیده میگه این مال منه عمو رسول برام گرفته اینجوری شد که دخملی صاحب کلاهه شد

اینجا هم این دو وروجک داشتن کفشدوزک هارو میگرفتن و داخل شیشه میکردند باطری دست امیر پراز کفشدوزک بیچاره ها با خودشون میگن اینا از کجا پیداشون شده اینجوری میکنند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هستی من می باشد