شیطنک های ایلین خوشگله
دخترم به روزنامه و کتاب خوندن خیلی علاقه داره البته به خش خش کردن و پاره کردنش
دیروز وقتی از سرکار برگشتم با دخملم کمی بازی کردم و بعد از یکی دو ساعت خواستیم بخوابیم م ایلین خانوم خوابش میومد هم مامانی بیچاره ،عزیز دلم دیشبو نذاشته بود بخوابیم
به دخترم شیر دادم وتو بغل مامانی خوابش برد مامان جونم گفت تو بخواب نگرانش نباش اگه بیدار شد من خودم بهش میرسم
مامان جون میگفت ایلین نیم ساعت بعدش بیدار شده منم برای اینکه توراهم بیدار نکنه برده بودم اتاق خواب بالا خوشملم با عروسکاش مشغول بود اخرش هم بهت روزنامه داده بودند با روزنامه بازی میکردی براش صدا درمیاوردی و بعدش هم پاره اش میکردی
منم بعد از یه ساعتی بیدار شدم نازگلمو بغل کردم و یک بوس گنده ازش کردم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی