شیطنت های دخملی
دیروز دخملی داشته با خودکار بازی میکرده که دور از چشم مامان جون تمام ملافه و بالششو خط خطی کرده بود مامان جون میگفت بعد از من اومدم تو خونه دیدم با دستاش ،به خیال خودش پاک میکنه وقتی منو میبینه خودکار به من میده و من من میکنه یعنی من انجام دادم وبا دستاش باز اونارو پاک میکرد و با اعمالش میفهموند که پاک نمیشه قربون دختر شجاعم برم که کاری که میکنه رو قبول میکنه یه روز داشت با گاوپشمالوش بازی میکرد نمی دونم از کجا فهمیده بودکه سوار گاو میشن، وقتی بازی میکرد دیدم سوار گاوه شده داره پیتکو پیتکو میکنه و میخنده تازگی ها یه بشگونهایی میگیره که نگو هر وقت طبق میلش نباشه یه بشگون حسل...
نویسنده :
نسرین
13:30