بدون عنوان
رفتیم تا برای تولد دخملی که می خواستم ژله اکواریومی درست کنم وسایلشو بخرم و رفتیم مغازه و داشتم
مدلاشو انتخاب میکردم ،از یه طرف دیگه هم دخملی دستشو به اونا میزد و چند تایی رو برمی داشت
بعد ازاون هم به وسایل شیرینی پزی نگاه میکردم اونجا چند غرفه شکلات کاکائویی بود منم متوجه نشدم
دخملی چیکار میکنه، دیدم اره دیگه ،دستش چند از شکلاتها هست داره همه شو میبره دهونش گفتم وای
این چه کاریهدخملی هم یه عشوه ای برام اورد که دیگه چیزی نگفتم
یکی شو هم که خیلی به دهونش زده بود رو کمی خورده بود بقیه شو هم خودتون میدونید، همه لباساشو
شکلاتی کرده بودبرای خودش هم کیف میکرد
یه قیافه ای شده بود که نگو
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی