آیلینآیلین، تا این لحظه: 13 سال و 8 روز سن داره

هستی من

شیطنت های دخملی

1391/3/21 9:51
نویسنده : نسرین
371 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخمل کوچولوی مامان

امروز میخوام کمی از شیطنتهات بگم:

١.نازگلم خیلی به اب بازی علاقه داره حالا هم که هوا گرم هر روز میبرم سروروشو با اب میشورم هی با دستاش با اب بازی میکنه анимашкиیه روز هم تو حیاط داشت با کالسکه مبین بازی میکرد که بابایی با یه وان اب اومد و دخملیم که دید سریع مثل جت رفت و شروع به اب بازی کرد و هی ابو به زمین میریخت شکلک های شباهنگShabahangاخرش هم که دید اب کمی مونده وانو برداشت و روسرش خالی کرد بعد از عوض کردن لباساش کنار سفره نشسته بودیم پارچ اب رو که دید رفت دستشو داخلش کرد و برای خودش میخوند یه شیطونی شده که نگو

Sliver and blue

٢.عزیزم به یکی از عروسکاش خیلی علاقه داره هرجا میره و اونو با خودش میبرهанимашки و سعی میکنه به هیچ کس هم نده دیروز داشت باهاش بازی میکرد وقت خوابش بود اونو هم کنارش خوبونده بود با دستش به سینش میزد و لا لا میگفت قبل ازاینکه خودش بخوابه عروسکشو می خوابون

pink bunny and hearts divider

٣.دخملم موقع خندیدن بینیشو یه جوری میکنه و طوری میخنده و شش دندونش پیدا میشه قربون اون خندیدنت برم شکلک های جالب محمد

butterfly

٤.وقتی نماز میخونم کنار سجاده می شینه و با تسبیح بازی میکنه و هر از گاهی هم سرشو رو زمین مذاره و برای خودش چیزی میگه ،عزیزم داشت با خداش رازونیاز میکرد

Heart Divider

٥.روز جمعه یه هویی قرار شد ماشین بخریم بابایی هم که رفته بود بیرون ما خونه عمه جون بودیم وبا امیر داشتیم دوچرخه سواری میکردیم البته دخملی اجازه نمیداد امیر هم برونه فقط می خواست خودش سوار شهشکلک های شباهنگShabahang با نازو محبت بالاخره امیرو راضی کردیم تا دخملی ما دوچرخه سواری کنه امون از دست این دختره مال مردمو از دستش میگیره و بهش نمیده می بینید چه دختری دارم بعد از یه ساعتی بابایی برگشت دخملی هم که بابایی رو تو ماشین دید هی ییییییییی گفت و براش خندید برای خودش خوشحال بود عزیزم داشت کیف میکرد

٦.شیطونتهات حدی نداره لباتو یه جوری میکنی و اب دهونتو فوت میکنی بعدش هم دستتو جلوی دهونت

میگیریو هو هو میکنی

٧.هرکسی می خوابه میری رو شکمش و فوت میکنی و صدایی ازش درمیاد که تو خوشش میاد هی فوت

میکنی اخرش هم منم بغلت میکنمniniweblog.comگلوتو میخورمSmiley توی شیطونم میخندیدی قربون اون صدای خندوهات

برم

٨.تازگی ها تو تابت می شینی و پاهاتو هی جلو و عقب میکنیniniweblog.com و برای خودت میخندیالبته بعد از مدتی خسته

می شیو میخوای ازش پایین بیای

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامانی درسا
21 خرداد 91 10:41
ای جانم این آب بازی چی داره اینقده شما دوس دارین عزیزم ....... دختری منم یکی از عروسکاشو خیلی دوس داره ...... این دخمل خوشگله رو ببوس ......
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هستی من می باشد