بدون عنوان
دخملی من عاشق گوجه سبزه دیروز هم سه تایی خورده بود عصری دادش به هوا رفته بود فکر کنم دلش درد گرفته بود بهانه گیری میکرد وگریه بهش عراق نعناع دادم یکم خوب شد و یه ساعتی خوابید بعد با دخملی شارژشارژه رفتیم خونه خودمون تا وقتی صدای درو شنیدی بدو رفتی بغل بابایی وبراش عشوه درکردیسفره رو انداخته بودم تا بخوریم دخملی رفت سراغ نونها و همه رو خورد خورد کردو میگذاشت تو دهونش گرسنش شده بود بهم مهلت نمیداد تا براش لقمه بگیرم قربونش برم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی