آیلینآیلین، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره

هستی من

اندراحوالات ایلین کوچولو

1391/8/8 13:15
نویسنده : نسرین
439 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم چند وقته که شیطون شده کارهایی انجام میده که ادم کیف میکنه

بابایی از سرکار برگشته بود نشسته بود جلوی تلویزیون و می خواست اخبار ببینه و دخملی هم برای خودش بازی میکرد بابایی به دخملی گفت ایلینی و دخترم برو بالشو برام بیار اونم زودی رفت اورد بابایی چشاش گرد شده بود و باخودش میگفت فکر میکردم دخترم بدونه بالش چیه تا اونو برام بیاره دخملی هم وقتی بازور بالش اورد نشست جلوی بابایی و دستاشو باز کرد و رفت بغل بابایی و یه بوس کردماچ بابایی هم قند تو دلش اب شد هی بهم میگفت ببین چه دختر مهربونی دارم قربونش برم

تازگی ها بهش جیشو یاد دادم ولی فکر کنم با اون یکی اشتباه گرفته و هروقت اخی میکنه میگه جیش و با دستش نشون میده البته با عروسکاش هم اونجوری میکنه وقتی با عروسکاش بازی میکنه بعد از مدتی میبینم عروسکشو میبره دم در دستشویی میگه جیش جیش قربونش برم

دخمل بوس از راه دور رو هم یاد گرفته میگم ایلینی برام بوس بفرست زودی دستشو جلو دهونش میذاره و بوس میکنه برمیگردونه طرفم

یه روز داشتی با ویل اشپزخونه ای که برات خریده بودم بازی میکرده قابلمه رو گذاشته بودی و با قاشق هی هم میزدی و یه چیزی رو هم میخوندی اون روز خونه مامان جونی بودیم که با دستمال قابلمه تو برداشتیو اوردی با قاشقت به همه ما یه قاشق دادی بهت میگفتیم ایلین چی پختی میگفتی اش

سیزدهمین دندونشم داورده البته دوتای دیگه اش هم نیش زده

داشتم با دخملی بازی میکردم و با هم دالی بازی میکردم که دخملی دستاشو جلوی چشاش میگذاشت و میگفت دالی و منم همینطور بعد ازاون داشت با پیشیش بازی میکرد من اونو دور از چشم دخملی پشتم گذاشتم گفتم ایلین پیشی کجا رفت  و از یه طرفم صدای میو میو درمیاوردم دخملی هم دید پیداش نمیکنه یه لحظه گفت وای دد با دستش هم به صورتش میزد ❤شکلکهــای جالـــب آرویــــن❤و اونو  میگفت منم که از زور خنده داشتم منفجر میشدم بالاخره از پشتم دراوردم گفتم ایلین میو میو دارم میام بخورمتها اونم جلوتر از من فرار میکرد اخرش هم با عروسکش افتادم رو شکمش هی قل قلک میدادم دخملی هم میخندید

به ایلینی میگم پیشی چی میگه میگه میو میو

اردک چی میگه ک    واک  ک    واک

سگ چی میگه  میگه  واق واق

یه دونه عروسک خوشگل کوچول موچول داره که بابایی یه لحظه گذاشته بود رو لوستر ،دخملی هم هر وقت باهاش بازی میکنه  با اشاره میگه بذارم اونجا ، همون عروسکش رو هم میذاره  رو اردکش و با دستاش اینور و اونور میبره با صداش میگه ک   واک     ک     واک

قربونش برم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان مهرزاد جان
8 آبان 91 13:25
الهی که زنده باشه همش براتون شیرین زبونی کنه ´´´´´´´´´´´´´¶´¶¶´¶¶ ´´´´´´´ ´´¶¶¶¶´´´´´´¶¶¶¶¶¶ ´´´´´´´¶¶´´´ ´´´´´´´´´´´´´¶¶ ´´´´´¶¶´´´´´´´´ ¶¶´´´´´´´´´´¶¶ ´´´¶¶´´´´´´´´´´´ ´´´´´´´´´´´´´¶¶ ´´¶¶´´´´´´´´´´´ ´´´´´´´´´´´´´´´¶¶ ´´¶´´´´´´´´´´ ´´´´´´´´´´´´´´´´´¶´¶ ´¶´´´´´´´´ ´´´´´´´´¶´´´´´´´´´´´´´¶ ´¶´´´´´ ´´´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´´´´´´´´ ´¶ ´¶´ ´´´´´´´´´´´¶¶´¶´´´´´´´´´´ ´¶´´´¶ ´¶´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶´´´´´´´ ¶¶¶¶´´ ´´¶ ´¶´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´¶ ¶´ ´¶´´´´¶ ´´¶´´´´´´´´¶¶¶¶¶´¶´´´´´ ¶¶¶¶¶¶´´´¶ ´´¶¶´´´´´´´¶´´´´´¶´´ ´´¶¶¶¶¶¶´´´¶¶ ´´´¶¶´´´´´´¶´´´´¶ ´´´´¶¶¶¶´´´´´¶ ´´´´¶´´´´´´¶´´´¶ ´´´´´¶´´´´´´´¶ ´´´´¶´´´´´´¶¶¶¶´ ´´´´´´´´¶´´¶¶ ´´´´¶¶´´´´´´´´´´´ ´´´´¶¶¶´´¶ ´´´´´¶¶¶´´´´´´´¶¶¶¶¶ ´´´´´´¶ ´´´´´´´´¶¶¶´´´´´¶¶´´´´´ ´´¶¶ ´´´´´´´´´´´´¶¶´´´´´¶¶¶¶¶¶ ´ ´´´´´´´´´´¶¶´´´´´´¶¶´¶ ´´´´´´ ´¶¶¶¶´´´´´´´´¶´¶¶ ´´´´´´´´´¶´´¶ ¶´´´´´¶´´´¶ ´´´´¶¶¶¶¶¶´¶´´´´´´´ ¶´´¶´ ´´¶¶´´´¶¶¶¶´¶´´´´´´¶´´´¶¶ ¶¶¶¶¶ ´´¶¶´´´´´´¶¶¶¶´´´´´¶´¶¶´´ ´´´¶¶ ´´¶´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´ ´´´´´¶ ´´´¶¶´´´´´´´´´¶´´´¶´´´´´ ´´´´´¶ ´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´´¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶ وب مهرزاد جان رو آپ کردم یادگاری یادتون نره
ایدا
10 آبان 91 12:58
الهی که همیشه دلتون و شاد و تنتون سالم در کنار هم خوش باشین خدا ایلین جون رو براتون نگه داره
خاله پریناز
24 آبان 91 9:02
خاله قربون شیرین زبونیا و شیطنتات برم من.
مامان زهرا
21 اردیبهشت 92 1:08
سلام عزیزم چقدر کوچولوی ناناسی داری
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هستی من می باشد