بدون عنوان

عزیزم ببخش که نتونستم چند وقتی وبتو اپ کنم اینترنتمون قطع بود

نازگلم دلبریاش زیاد شده البته شلوغیهاشو هم که نگو

1.دخملم به وسایل ارایشی خیلی علاقه داره هر وقت من ارایش میکنم میاد منارمو یکی یکی وسایلو بررسی میکنه گاه گوداری هم باز میکنه داد منو درمیاره دیروز هم از همون روزها بود به دور از چشم من رژی رو برداشته بود ورفته بود اتاق خودشو داشت به درو دیوار و لباساش و صورتش می مالید البته من بعدا فهمیدم که چرا خانومی صداش درنمیاد و نگو داره خرابکاری میکنه .یه روز هم خونه مامان جونی بود رفته اتاق خواب مامان جون اونجا پد ارایشیش رومیز اینه مونده بود اونو به صورتش میزد و به اینه نگاه میکرد

2.نازگلم به دسته کلید خیلی علاقه داره هر جا می بینه اونارو برمیداره و بهاشون بازی میکنه یه روز داشت بازی میکرد که دیدم برد کلیدی رو به قفل در نزدیک کرد و می خواست داخلش بندازه و بازش کنه اصلا نمیدونم از کجا فهمیده بود که اوکلید مخصوص به کدوم دره

3.عزیزم هر وقت میبرم پارک هر بچه ای رو ببینه اول از همه میگه ب ب و بعد میره پیشش و بغل میکنه وبعدش بوسش میکنه با دستاش دستشوئ میگیره و می خوان باهم بازی کنن به توپ بازی هم خیلی علاقه داره

4.برده حیاط تا با جوجو بازی کنه هر جایی جوجو میرفت دخملی هم پشت سرش میرفت جوجو سرعتشو زیاد میکرد اونم زیاد میکرد صحنه ای شده بود

5.ایلینم به عروسک خیلی علاقه داره ،تازگی ها عروسکو برمیداره به سینش میگیره و بهش شیر میده بعدا هم رو پاهاش میندازه و لالا میگه

6.کمانچه بابایی رو به زور میاره و به باباییش میده و بعد میگه با با چال یعنی بنواز

7.هر وقت کار بدی میکنه یا چیزی رو میشکنه یا هر کاری  که من ناراحت بشومو انجام میده ، من که بهش چشم غره میرم زودی میاد بغلم میکنه و بوسم میکنه و خودشو برام لوس میکنه ادا درمیاره یعنی منو ببخش قربون دخملیم برم

8.روز جمعه خونه عزیز بودیم ما توحیاط بودیم باباهم دم کوچه داشت ماشینو میشست اول بابایی یه نیم ساعتی برده بود پیشش ولی بعدا که اورده بود دخملی هوس کوچه رو کرده بود از فاصله ای که در باز بود خودشو به بیرون کشانده بود و با عجله بدو بدو پیش باباییش میرفت منم از پشت تعقیبش میکرد وقتی منو دید سرعتشو هم زیادتر کرد اخر سرهم بغل بابایی قایم شد