آیلینآیلین، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره

هستی من

بدون عنوان

زلال که باشی سنگهای کف رودخانه ات را می بینند بر می دارند و نشانه می روند درست به سمت خودت !!! این است رسم دنیای امروز ما ...!  زلال باش ... فرق نمی کنه که گودال آب کوچکی باشی یا دریا٫ زلال که باشی آسمان در تو پیداست. ...
23 خرداد 1391

بدون عنوان

  دیروز موقع برگشتن به خونه دخملی رو گذاشتم رو صندلیو عروسکاشم دادم به دستش که مشغول بشه تا من بتونم  ماشینروبرونم چشمتون روزبد نبینه از وقتی که حرکت کردم شروع کرد به گریه کردن اصلا توجاش نمینشست اعصابم خراب شده بود دست اخر بغلش کردم ورو پام نشوندم وبا یه دست دیگه روندم خدا خدا میکردم که پلیس و افسری منو نبینه کمی مونده بود به خونه برسیم که ماشین پلیسو دیدم گفتم فاتحه ام خونده است والان جریمه ام میکنه که به خیر گذشت فکر کنم ندید یا به روش نیاورد   نمی دونم باهاش چیکار کنم یه جا نمیشینه بچه مردم تو صندلیشون میشین و به بیرن نگاه میکنم این هم از دخملی ما البته با این همه شلوغی...
22 خرداد 1391

ماست خوردن دخملی

دیشب دخملیم میلی به شام خوردن نداشت و فقط نون خالی میخورد و هر از گاهی هم به اطراف پرت میکرد اوردم براش ماست بدم که قربونش برم یه قاشق از ماست میخورد و یه تکه نون تو دهونش میذاشت البته میخواستم با نون بدم که خودش می خورد فقط وقتی با قاشق میدادم میخورد که نونشو خودش میگذاشت از الان دخملیم میخواد مستقل بشه قربونش برم ...
22 خرداد 1391

شیطنت های دخملی

سلام دخمل کوچولوی مامان امروز میخوام کمی از شیطنتهات بگم: ١.نازگلم خیلی به اب بازی علاقه داره حالا هم که هوا گرم هر روز میبرم سروروشو با اب میشورم هی با دستاش با اب بازی میکنه یه روز هم تو حیاط داشت با کالسکه مبین بازی میکرد که بابایی با یه وان اب اومد و دخملیم که دید سریع مثل جت رفت و شروع به اب بازی کرد و هی ابو به زمین میریخت اخرش هم که دید اب کمی مونده وانو برداشت و روسرش خالی کرد بعد از عوض کردن لباساش کنار سفره نشسته بودیم پارچ اب رو که دید رفت دستشو داخلش کرد و برای خودش میخوند یه شیطونی شده که نگو ٢.عزیزم به یکی از عروسکاش خیلی علاقه داره هرجا میره و اونو با خودش میبره و سعی میکنه به هیچ کس هم نده دیروز داشت با...
21 خرداد 1391

بدون عنوان

دخملی من عاشق گوجه سبزه دیروز هم سه تایی خورده بود عصری دادش به هوا رفته بود فکر کنم دلش درد گرفته بود بهانه گیری میکرد وگریه بهش عراق نعناع دادم یکم خوب شد و یه ساعتی خوابید بعد با دخملی شارژشارژه رفتیم خونه خودمون تا وقتی صدای درو شنیدی بدو رفتی بغل بابایی وبراش عشوه درکردیسفره رو انداخته بودم تا بخوریم دخملی رفت سراغ نونها و همه رو خورد خورد کردو میگذاشت تو دهونش گرسنش شده بود بهم مهلت نمیداد تا براش لقمه بگیرم قربونش برم
18 خرداد 1391

بدون عنوان

شنبه عزیزجون از کربلا برگشت با سوغاتیهای توپ برای دخملی اول از همه که دیدی بغلش نمیرفتی ولی بعدا از بغلش پایین نمیومدی دو سه روز اونجا بودیم بهمون خوش گذشت اونجابراشون مهمون میومد و دخملی براشون دلبری میکرد عصری هم حوصله دخملیم که سررفته بود قراربود با عمه جون بری  سرکوچه تا باباجون برت گردونه که بغل باباجون نرفتی و با عمه رفتی خونه مادربزرگ اونجا هم ساکت و اروم نشسته بودی و براشون ادا درمیاوردی اخرش هم زحمت کشیدن و تو رو اوردن خونه عزیزجون شما همبغل ما نمیومدی باز هم می خواستی با اونا بری منم تو دلم غصه خوردم که دخملی بهم توجهی نمیکنه
16 خرداد 1391

بدون عنوان

داشتم عزیزم با مامان جونی تلفنی حرف میزدم که مامان جون گفت داریم سبزی پاک میکنیم من که یه دسته پاک میکنم دخملی سه دسته پخش و پلا میکنه عاشق بهم ریختنه نمی دونم چیکارش کنم این دخملی گلمو
16 خرداد 1391

شیطنت های ایلین 6

سلام الان دارم در مورد شیطنتهای دختر کوچولوم می نویسم: ١.تازگی ها برای اینکه دلبری کنه یاد گرفته هر کی دراز میکشه میره بلوزشو میده بالا و روی شکمشوفوت میکنه صدایی که در میاد برای خودش کیف میکنه منو که اونجوری میکنه، بابایی حسودی میکنه ،ای بابایی ناقلا ٢.وقتی مامان جون داره نماز میکنه میری میشینی سر سجاده اشو با تسبیحش بازی میکنی وهراز گاهی سرتورو مهر میذاری و با خودت یه چیزیرو زمزمه میکنی که من چند دفعه ای خوب گوش دادم نفهمیدم چی میگی بالاخره کشف میکنم که دخملی چی میگه ٣.میونت با همه خوبه هرجا بچه ای رو می بینی کیف میکنی .تو همسایگی مامان جون یه دختری هست که هر وقت میاد خونه مامان جونی از خودبیخود میشی براش ناز میکنی و می خندیدی و...
11 خرداد 1391

بدون عنوان

عزیزم چند روزی که اصلا حوصله ی چیزی رو ندارم ببخش عزیزم که نمی تونم چیزی برات بنویسم ان شااله بعدا میام برات از شیطونتهات می نویسم قربون دختر خوشگلم برم هزارتابوس تقدیم به دخملیم ...
10 خرداد 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هستی من می باشد